html>
منو خدا دو نفریم :)
|
وقتی که شرابه های خون از شاهرگ اش بیرون زد !
من عاشق خون شدم
عاشق رنگش
عاشق بویش ..
بعضی وختا ویار خون می گیرم ..
هوس فواره ی خون می زند به سرم ..
هوس می کنم تبری بردارم و بزنم به کش و قوس های کمرش ....
تا من در خونش بمیرم ..
هوس می کنم خون بریزم ....روی زمین ...تا ببینم چه چیزی می روید از عشق من؟
هوس می کنم سطل را پر از خون کنم و بعد کمی دوش خون بگیرم ...
هوس می کنم بروم شنا در دریای خون....
+ بچگی خون خوردم ...خون خودمو .....ی بارم خون خواهرمو ....
نظرات شما عزیزان: